۲-۱-۴-۲- رویکرد پسرویدادی[۱۳] (رویکرد هزینه سرمایه واقعی)
در این رویکرد هزینه سرمایه با استفاده از دادههای تحققیافته در گذشته محاسبه میگردد. آن دسته از مطالعاتی که از این رویکرد بهره جستهاند از بازدههای تحقق یافته گذشته استفاده میکنند. در میان مطالعاتی که از رویکرد پسرویدادی تبعیت میکنند، تحقیقات استیل[۱۴] و اوهلسن (۲۰۰۰)، و مطالعات گینر و ریورت[۱۵] (۲۰۰۳) برجسته هستند که هر دو مورد مبتنی بر چارچوب ارزیابی اوهلسن میباشند. هر دو بررسی انجام شده هزینه سرمایه را از طریق رگرسیون دو عامل بنیادی در حسابداری یعنی سودآوری حسابداری و سرقفلی ثبت نشده برآورد میکنند و میانگین هزینه سرمایه ضمنی در هر دو مطالعه ۱۴% به دست میآید. با این حال این رویکرد از انتقادات مصون نیست. فاما و فرنچ (۱۹۹۷) به این نتیجه رسیدند که برآوزد هزینه سرمایه از طریق این رویکرد دقیق نیست (همان).
۲-۲- مبانی نظری شفافیت سود
۲-۲-۱- مفاهیم سود در حسابداری
یکی از مواردی که همیشه در تعریف آن بین الگوهای مختلف هیچ گاه توافقی نبوده، اصطلاح سود میباشد. اصطلاح سود یکی از غیر ثابتترین مفاهیم در دنیای تجارت میباشد. پارهای از اندیشمندان حسابداری بر این باورند «سودی که با یک مبنای واحد ارزشگذاری اندازهگیری شود، میتواند تأمین کننده نیازهای همه استفادهکنندگان باشد. » این محققان همچنان توافق عام دارند که اطلاعات ارزش جاری برای تصمیمگیریهای اقتصادی استفادهکنندگان، اطلاعات بسیار مفیدتری از اطلاعات سنتی مبتنی بر بهایتمام شده تاریخی در اختیار آنها قرار میدهد (جمشیدی، ۱۳۹۰).
شاید بتوان گفت که سود یکی از مفاهیمی است که حسابداری از اقتصاد به عاریت گرفته است. اگرچه از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود، بیشتر فعالیتهای حسابداری را توصیف میکند اما از لحاظ ملاک اندازهگیری بنیادی کماکان مورد تردید است. بر اساس مفروضات بازار کارایی سرمایه تحقیقات علمی نیز مؤید این دیدگاه است که سود حسابداری محتوای اطلاعاتی دارد (افتخارجو، ۱۳۹۰).
FASB[16] در بیانیه شمارۀ ۱ مربوط به مفاهیم حسابداری مالی اظهار میدارد، مرکز اصلی توجه گزارشگری مالی آن گونه اطلاعاتی است که با اندازهگیری سود و اجزاء وابسته آن فراهم شده باشد و عملکرد واحد تجاری را نشان میدهد.
مک نیل[۱۷] در بخشی پیرامون سود واقعی مینویسد: در حسابداری یک تعریف درست از سود وجود دارد و آن این است که سود افزایش در ثروت خالص و زیان، کاهش در ثروت خالص است.
این تعریف اگرچه تعریف یک اقتصاد دان میباشد اما مختصر، مفید، عینی و به صورت ریاضی هم قابل ارائه میباشد و باید گفت این یک ایده آل دست نیافتنی نیست.
۲-۲-۱-۱- مفهوم سود در سطح ساختار (قواعد و تعاریف)
حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی (سود اقتصادی) میدانند اما معمولاً اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شدهاند که ممکن است با پدیدههای دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شرکتها محصول نهایی استفاده از روشهای متفاوت حسابداری میباشد که بیانگر نتیجه فعالیتهای شرکت میباشد. برخی از پژوهشگران بر این عقیدهاند که استفادهکنندگان از گزارش سود بایست توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوه اندازهگیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد. عایدات[۱۸] (یا به طور دقیقتر سود خالص حسابداری[۱۹]) نشان دهندهی معیار حسابداری عملکرد شرکت میباشد. سود شرکت معیار حسابداری تعهدی[۲۰] است که سود یا زیان شرکت را در فعالیتهای کسب و کار و رویدادهای یک دوره سه ماهه یا سالانه به نمایش میگذارد و معیاری از تغییر در ارزش شرکت در طول یک دوره به سهامداران میباشد (صرف نظر از تأثیر مبادلات مستقیم با سهامداران مانند پرداخت سود تقسیمی یا انتشار سهام) (نیکلاس و واهلن[۲۱]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۲- مفهوم اقتصادی سود
مفهوم اقتصادی سود همواره مورد توجه اقتصادیون بوده است. آدام اسمیت نخستین اقتصاد دانی بود که سود را به عنوان افزایش ثروت تعریف نمود. بیشتر کلاسیکها به ویژه مارشال به پیروی از آدام اسمیت به مفهوم سود توجه کردند و آن را به مفهوم یا تصویری که از شیوه عملیات تجاری یا کسب کار داشتند، مربوط نمودند. برای مثال، آنها سرمایه ثابت و سرمایه در گردش را از یکدیگر تفکیک نمودند. آنها سرمایه فیزیکی و سود را از یکدیگر تفکیک و بر تحقق سود تاکید نمودند و ان را دلیلی برای شناسایی (ثبت) سود دانستند.
در آغاز سده بیستم ایدههایی در مورد سود ارائه شد. فیشر، لیندال و هیکس درباره ماهیت مفهوم اقتصادی سود یک دیدگاه جدید ارائه کردند. فیشر سود اقتصادی را بدینگونه تعریف کرد : یک سلسله از رویدادها که به حالتهای مختلف مربوط میشوند : لذت بردن از سود روانی، سود واقعی و سود پولی. سود روانی عبارت است از مصرف واقعی شخص از کالاها و خدماتی که موجب لذت روانی و تأمین خواستهها میشوند. سود روانی یک مفهوم روانشناختی است که نمیتوان ان را به صورت تقریبی بیان کرد. سود واقعی عبارتست از بیان رویدادهایی که موجب بروز یا افزایش لذتهای روانی میشود. سود واقعی را میتوان به بهترین شکل ممکن از طریق هزینه زندگی اندازه گیری کرد. به بیان دیگر، با پرداخ
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
ت پول برای خرید کالا یا خدمات، قبل یا بعد از مصرف، میتوان رضایت حاصل شده از طریق لذت روانی ناشی از سود را محاسبه کرد. از اینرو، سود روانی، سود واقعی و بهای زندگی سه مرحله متفاوت از سود هستند. سرانجام سود پولی نمایانگر همهی پولهایی است که به قصد مصرف در جهت تأمین بهای زندگی دریافت میشوند. به هر حال، سود روانی اساسیترین پایه سطح سود را تشکیل می دهد و سود پولی مرحلهای از سود است که اغلب آنرا سود میدانند، فیشر تصور کرد که برای حسابداران سود واقعی (نسبت به بقیه) جنبه عملی و کاربرد بیشتری دارد.
لیندال مفهوم سود را در قالب «سود تضمین شده (بهره)» بیان کرد و مقصود، افزایش مستمر کالاهای سرمایهای در طول زمان میباشد. این دیدگاه باعث شده که مفهوم پذیرفته شده سود اقتصادی در قالب مصرف به اضافه پساندازی که انتظار میرود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید، مطرح شود. پسانداز برابر است با تغییر در سرمایه اقتصادی.
هیکس اقتصاددان انگلیسی و برنده جایزه نوبل با استفاده از مفاهیم ارائه شده به وسیله فیشر و لیندال، تئوری عمومی «سود اقتصادی» را ارائه نمود که میتوان آن را بدین صورت تشریح کرد که سود عبارتست از حداکثر مبلغی که یک شخص میتواند طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رساند به طوری که ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد (ظریف فرد، ۱۳۸۸).
۲-۲-۲-۱- مفهوم سود در سطح معانی (ارتباط با واقعیتهای اقتصادی)
طبق این سطح، سود یکی از مفاهیم اقتصادی است که حداکثر کردن آن تحت شرایط معین ساختار بازار، تقاضا برای محصول و اقلام بهای تمام شده ورودی مورد بحث قرار میگیرد. در این جا سود به عنوان معیار کارایی در نظر گرفته میشود. عملیات کارآمد واحد انتفاعی بر جریان جاری سود سهام و همچنین بر به کارگیری سرمایه برای تأمین جریان آتی سود سهام اثر میگذارد؛ بنابراین تمام سهامداران به ویژه سهامداران عادی به کارایی مدیریت علاقهمند میباشند. هدف اندازهگیری کارایی واحد انتفاعی در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی به شرح زیر انعکاس یافته است: «گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را درباره عملکرد مالی واحد انتفاعی طی دوره مالی ارائه کند». یکی از مفاهیم تفسیر شده از واژه کارایی معرف توان نسبی واحد انتفاعی در به دست آوردن حداکثر محصول از مصرف مقدار معینی از منابع و یا تحصیل مقدار معینی محصول از مصرف حداقل منابع و یا ترکیب بهینه منابع در قبال تقاضا و قیمت معین برای محصولات به نحوی است که موجب تحصیل حداکثر بازده برای مالکان شود، میباشد. ضمناً کارایی به هدف واحد انتفاعی نیز بستگی دارد (کردستانی و رودنشین، ۱۳۸۵).
۲-۲-۳- مفهوم سود در سطح عمل (نحوه استفاده از آن توسط استفادهکنندگان)
مفاهیم سود در سطح عمل به فرآیندهای تصمیم گیری سرمایهگذاران و اعتباردهندگان، واکنش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایهای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. بدین ترتیب از سود به عنوان وسیلهای جهت پیش بینی استفاده میشود. در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمده است که سرمایهگذران، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان علاقهمندند که خالص جریان ورود وجه نقد به واحد انتفاعی را در دورههای آتی مورد ارزیابی قرار دهند، اما غالباً سود را برای ارزیابی توان سودآوری، پیش بینی سودهای آتی و یا ارزیابی ریسک سرمایهگذاری یا اعطای وام و اعتبار به واحد انتفاعی مورد استفاده قرار میدهند؛ بنابراین فرض بر این است که ارتباطی بین سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزیع وجه نقد در بین سهامداران، وجود دارد. تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است که نشان میدهد سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهای تاریخی، در مقایسه با سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهای جاری، به منظور پیش بینی ارزشهای آتی مناسبتر است. ضمناً سودهای محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهای محاسبه شده بر مبنای ارقام تعدیل شده به واسطه تغییر سطح قیمتها مرجع میباشد. در تعداد اندکی از مطالعات اولیه، موضوع ماهیت و اندازهگیری سود خالص حسابداری به عنوان معیار عملکرد اقتصادی شرکت که منجر به جریانات نقدی خالص آتی شرکت میگردد، مطرح شده است (کاناگارتنم و همکاران[۲۲]، ۲۰۰۱). آنها سود خالص را به عنوان درآمدهای بعد از هزینهها تعریف و بیان میکنند که سود خالص معیار کارایی هزینهی[۲۳] ارزش اقتصادی شرکت میباشد. اما این معیار در هنگام رتبهبندی سایر پروژههای سرمایهگذاری در شرایطی که بازار درست و کامل نیست، دارای محدودیتهایی است. بر طبق این دلایل، هیچ رابطه علت و معلولی بین سود خالص حسابداری و قیمت سهام وجود نخواهد داشت ولی یک رابطه همبستگی بین آنها وجود دارد فاما[۲۴] (۱۹۶۵) یک رابطه نظری را بین قیمت اوراق بهادار و سودهای تقسیمی نشان میدهد. او قیمت اوراق بهادار را به عنوان تابع ارزش فعلی سودهای تقسیمی مورد انتظار آتی بیان میکند. بر مبنای این ارتباط، اولسون[۲۵] (۱۹۹۵) از طریق تجزیه و تحلیل، روابط بین قیمت اوراق بهادار[۲۶]، سودهای تقسیمی[۲۷]، ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام[۲۸] و سودها را مطرح میکند. مدل ارزشگذاری تحلیلی وی نشان میدهد که قیمت اوراق بهادار تابع ارزش دفتر حقوق صاحبان سهام و ارزش
فعلی سودهای غیر عادی[۲۹] مورد انتظار در آینده است (مارکیوادت و همکاران[۳۰]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۴- اهداف مشخص گزارشگری سود
استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری کارایی مدیریت
استفاده ازمبالغ تاریخی سود (بنا به اصل بهای تمام شده) برای پیشبینیهای آتی سود شرکت و توزیع سود سهام در آینده
استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازهگیری دستاوردها و همچنین نشانهای از تصمیمات آتی مدیریت
استفاده از سود به عنوان مبنایی برای تشخیص مالیات
استفاده از سود برای بررسی و ارزیابی قیمت محصولات واحدهایی که مشمول قیمت گذاری میباشند.
استفاده از سود جهت تخصیص منابع توسط اقتصاددانان (صالح و همکاران[۳۱]، ۲۰۰۵).
۲-۲-۵- اهمیت سود
تأثیر اطلاعات صورتهای مالی بر شاخصهای بازار سرمایه به عنوان مطالعات مربوط بودن با ارزش (در حوزهی تحقیقات حسابداری مبتنی بر بازار) شناخته شده است. تاکنون مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. تأکید اصلی مطالعات مربوط بودن با ارزش بر شناسایی اقلام حسابداری و سایر متغیرهایی است که بر قیمت یا بازده سهام تأثیرگذار است. اگر تغییرات قیمت سهام با انتشار اطلاعات در ارتباط باشد، آنگاه چنین اطلاعاتی مرتبط با ارزش محسوب میشوند. مربوط بودن با ارزش معمولاً از طریق مقدار ضریب تعیین و میزان حساسیت قیمت یا بازده نسبت به افشای اطلاعات، در رگرسیون قیمت سهام یا بازده بر اطلاعات حسابداری و سایر اطلاعات سنجیده میشود (یوسودا و همکاران[۳۲]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۶- نقش اطلاعاتی سود
برخی مواقع گفته میشود که سود از آن دسته اطلاعات نامربوط است. تغییر سود حسابداری یک شرکت به وسیله انتخاب روشهای متفاوتی برای اقلامی مثل موجودیکالا، استهلاک و تشخیص درآمد، کار نسبتاً سادهای است. اما شاید دلیل اصلی نامربوط بودن سود را از این واقعیت که شرکت نمیتواند سود حسابداری را در حسابهای بانکی خود واریز نماید، دانست. شرکت به وسیله سود حسابداری گزارش شده خود نمیتواند دارایی بخرد و یا صورت حسابهای خریدهای خود را پرداخت نماید. همچنین سهامداران نمیتوانند سودی را که شرکت گزارش کرده است، استفاده نمایند. اما از لحاظ تئوریکی چگونه میتوان بین این واقعیت که تنها جریانات نقدی و ریسک متناظر با آن بایستی قیمت سهام را محک بزنند از طرفی، این واقعیت که سرمایهگذاران به وضوح توجه زیادی به سودها دارند از طرف دیگر، ارتباط منطقی پیدا کرد؟ شاید سادهترین پاسخ این سؤال این باشد که بگوییم هم سودهای گزارش شده و هم سودهای پیش بینی شده، هر دو به سرمایهگذاران در پیش بینی جریان نقدی آتی کمک میکنند (روسل و همکاران[۳۳]، ۱۹۸۷). نگاهی گذرا به بازار اوراق بهادار، به سرعت ما را متوجه این موضوع میسازد که سودها معیارهای مهمی در تعیین قیمت سهام هستند. سرمایهگذاران برای سود حسابداری به عنوان ابزار پیش بینی جایگاه خاصی در نظر دارند، بهای جاری هر واحد تجاری (قیمت سهام) با جریان سود مورد انتظار پیوند خورده است و سرمایهگذار معمولاً بر مبنای انتظاراتش از سودهای آتی، به نگهداری یا فروش سهام تصمیم میگیرد. بیانیه مفهومی شماره یک ([۳۴]FASB) معتقد است:
«سرمایهگذاران و اعطاکنندگان وام اعتبار و سایرین به ارزیابی دورنمای خالص جریانات نقدی آتی واحد تجاری علاقهمند و غالباً سود به دست آمده را برای کمک به ارزیابی قدرت سودآوری، پیش بینی سودهای آتی، برآورد ریسک اعطای اعتبار و سرمایهگذاری واحد تجاری، به کار میگیرند» (گیرود و مولر[۳۵]، ۲۰۰۹).
مدلهای تعیین قیمت اوراق بهادار، عموماً بر پایه جریانات نقدی آتی شرکت که خود تابع سودهای آتی هستند، استوارند این ویژگی هم در مدل فیشر و هم در مدل ارزشگذاری دارائیها سرمایهای[۳۶] به کار برده شده است بورس اوراق بهادار تهران نیز صرف نظر از تفاوتهای که برای تعیین قیمت سهام به وجود آورده است، سود مورد انتظار را برای محاسبه ارزش فعلی سهام به کار میبرد. اگر میان سود گزارش شده و توزیع سود سهام ارتباط برقرار باشد، سود مورد انتظار آتی، بیشتر توجه سرمایهگذاران را به خود جلب خواهد کرد. کاهش مشخص در قیمت سهام پس از اعلام کاهشهای ناگهانی سود سهام، مدرک مستدلی در مورد اهمیت سود ارائه میکند (انجوم و همکاران[۳۷]، ۲۰۱۲).
در مجموع، تحقیقات تجربی بر مبنای مفروضات بازار کارای سرمایه مؤید این مطلب است که سود حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی است. بیانیه شماره یک (FASB) نیز اظهار میدارد که: «مهمترین منظور گزارشگری مالی عبارتست از ارائه اطلاعاتی است که از طریق اندازهگیری سود و اجزای تشکیل دهنده آن در مورد فعالیتهای یک مؤسسه تهیه میشود».
۲-۲-۷- شفافیت سود و اطلاعات
اطلاعات مایه حیات بازار است و سرمایهگذاران به اطلاعاتی که از طرف شرکتها منتشر میشود تکیه میکنند. آنها به اطلاعات معتبر، به موقع و قابل فهم در قالبهای که به راحتی قابل تجزیه و تحلیل باشد، نیاز دارند. برای کارکرد صحیح بازارهای سرمایه، لازم است سرمایهگذاران اطلاعات شرکتها را صحیح، کامل، قابل اعتماد و به موقع بدانند. اطلاعات شفاف را میتوان به عنوان یکی از ابزارهای ایفای مسئولیت پاسخگویی مدیران دانست. با افزایش محتوای اطلاعاتی گزارشات مالی که شامل اطلاعات مکمل در قالب یادداشتهای پیوست صورتهای مالی است، نه تنها حسابداران می- تو
انند بدان وسیله مزیت رقابتی خود را حفظ کنند، بلکه از طریق کاهش دادن اثرات معکوس اطلاعات محرمانه بر رفاه اجتماعی بیفزایند (جمشیدی، ۱۳۹۲).
یکی از الزمات رقابت سالم، دسترسی همه مشارکتکنندگان بازار به اطلاعات شفاف است. مقررات اقتصادی پنهانکاری و یا عدم شفافیت، به هم خوردن تعادل بین ریسک و بازدهی است. زمانی که اطلاعات شفاف در دسترس همگان نباشد، افراد گاه با ریسک بیشتر بازدهی کمتر خواهند داشت و برعکس، که نتیجه آن جابجایی ثروت بین عدهای اندک است و عملاً ثروت تولید نمیشود. بارزترین زیان عدم شفافیت فساد است که بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی اثرات منفی دارد. بازارهای مالی و راهبری شرکتی از جمله محرکهای وابسته به هم برای گسترش، توسعه و افزایش رفاه جوامع بوده و اهمیت دسترسی به اطلاعات جهت اتخاذ تصمیمات منطقی و صحیح به حدی است که شفافیت اطلاعات و امکان دسترسی به ان را در شمار حقوق بشر در نظر میگیرند. بنابراین سوال این است که آیا شرکتها اطلاعات کافی ارائه میکنند و یا از مقدار اطلاعاتی که باید افشا کنند بیشتر و یا کمتر است؟ شاید دو دلیل عمده برای چنین کاری وجود داشته باشد یکی آنکه شرکتها از طریق افشای اطلاعات درون سازمانی متعلق به آینده درصدد بر میآیند تا بر سرمایهگذاران خود و حتی مشتریان اثر مثبت بگذارند و در نهایت بر اعتماد دیگران به شرکت بیفزایند. این همان واقعیتی است که شرکت علاوه بر محتوای اطلاعاتی الزامی صورتهای مالی که موجب افزایش اعتماد دیگران میشود، دست به افشای اطلاعات گستردهتر میزند. دوم آنکه شاید یک شرکت که خواهان جذب سرمایههای جدید و گسترش فعالیتها و شناساندن خود به رقبا و جامعه است، احساس کند که در مقایسه با شرکت-های دیگر و به خصوص شرکتهای بزرگ باید اطلاعات بیشتری را درباره خودش افشا کند. بیش از آنچه رسانههای همگانی و سایر منابع اعلام مینمایند. همچنین شاید انتظار از شرکتهای بزرگتر به صورت طبیعی بیشتر بوده و ذینفعان منتظر افشای اطلاعات کامل و به موقع از طرف آنها هستند (رحمانی و لهداد، ۱۳۹۰).